آب و آتش پارت۳

چویا دست رایلا رو گرفت و کشید دنبال خودش بردش پیش بچه ها اول رایلا احساس عذاب کرد بعد چند روز بچه ها بیشتر پیشش بودن و بهش اعتماد می کردند رایلا هم داشت خواهش پدرش را انجام می داد بدون دونستن بچه ها .چویا هم کم کم داشت از رایلا خوشش میومد ولی هیچی نگفت
پنج‌سال گذشت
‌کسانی که سگ های ولگرد بانگو های ولگرد بانگو رو دیدن باید جریان آشنایی چویا و دازای رو بدونن پس من تعریف نمی کنم
چویا وارد مافیا شد دو روز بعد از اومدن چویا
رایلا از مأموریت نقره ای برگشت
رفتن به دفتر موری و اجازه ورود گرفتن
‌رایلا هیچ کجا خونه خودم نمیشه:سلام موری ساما من مأموریت رو انجام دادم واینم از گزارش مأموریت
‌موری بزرگتر شده فکر کنم باید دنبال پارتنر براش باشم یا بادیگارد براش بگیرم: سلام مامور اجرایی ارشد .خوب بود مأموریتی که رفتی
‌رایلا وای هنوز بدنم درد میکنه: بله پدر . عالی بود
‌موری باید بدنش درد گرفته باشه که اینجوری وایستاده:من برات نگرارنم بخاطر همین امروز می تونی بری خونه یا نه فقط به بچه ها سلام کنی
در زدن و اجازه گرفتن در که واشد چویا ناکاهارا دیده شد
‌موری آره پارتنر خوبی است برای رایلا پس باید بهش بگم: خوش اومدی چویا سان مأموریت رو انجام دادی
‌چویا (پوزخند زدن) این دختر کیه موری ساما باهاش راحته : سلام موری ساما مأموریت راحتی بود گزارشش رو فردا میدم
‌رایلا جالبه این پسره رو من می شناسم:سلام عضو جدید مافیا تا حالا ندیدمت معرفی شده یا نه مورد خواصه
‌موری در اصل چویا هر دو است ولی فعلا بزارم باهم جور شن بعد:خب چویا امروز می تونی رایلا رو بگردونی توی مافیا چون شاید یادش رفته باشه
‌چویا اوکی این دختره همونیه که تو گوسفندها کمکیم بود پس مشکلی ندارم:چشم موری ساما
‌رایلا آه باید با این پسره یه دور توی مافیا بزنم:( : بله پدر اعتراف می کنم من اینجا رو یکم فراموش کردم
‌چویا اعتراف کرد یعنی از وقتی توی گوسفندها بوده نیومده اینجا:خب پس ما میریم که شما رو اذیت نکنیم قربان

#بانگو_استری_داگز #سگ_های_ولگرد_بانگو #چویا_ناکاهارا #فن-فیک #سناریو #انیمه #مانگا
دیدگاه ها (۰)

آب و آتش پارت ۴

ببرنما به ژاپنی چی میشد

آب و آتش ۲

فن فیک اب و آتش ۱

رز سیاه پارت ۳

رز سیاه پارت ۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط